جدول جو
جدول جو

معنی فرس افگندن - جستجوی لغت در جدول جو

فرس افگندن
(دَ تَ)
کنایه از ناتوان و مغلوب گردانیدن. (آنندراج). عاجز ساختن. (غیاث). به قیاس ربودن مهرۀ اسب حریف است در شطرنج:
فرس افگند جوش من نیل را
رخ من پیاده کند پیل را.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
به میان آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا اوگندن
تصویر فرا اوگندن
به میان آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
به میان آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو افکندن
تصویر فرو افکندن
فرو انداختن به پایین افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو افکندن
تصویر فرو افکندن
((فُ. اَ دَ))
به زیر انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
((~. اَ کَ دَ))
به میان آوردن
فرهنگ فارسی معین